امیربهادرامیربهادر، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

روزگار من و بهادر

یک حس خوب

1393/2/24 16:32
نویسنده : سپیده
632 بازدید
اشتراک گذاری

نذر دارم که روز تولد امیرالمونین با بهادر گلم میریم شیرینی و ابمیوه میخریم میبیریم شیرخوارگاه تا دوستای گلی که همس تو هستن در شادی ما شریک بشن و دهنشون شیرین بشه

امروز هم مثل سه سال گذشته راهی خرید شیرینی شدیم بابا شاهد کاری برایش پیش اومد و نرسید همراهیمون کنه برای همین با مامان شهین رفتیم از مغازه پسر داییم شیرینی خریدیم و رفتیم شیرخوارگاه دست در دستت نذرمون رو ادا کردیم و برگشتیم به خانه واقعا حس خوبیه و خوب تر از اون اینه که وقتی من عصر رسیدم سرکار یک جعبه شیرینی روی میز بود که به مناسبت مولود کعبه خریده بودن و دقیقا همون شیرینی که من برای بچه های بی سرپرست خریده بودم ببین چقدر زود دهن من هم شیرین شد 

میگن خداوند به هر کسی به اندازه دلش داده ببین دل من چقدر بزرگه که خدا دو تا مرد به من داده

همسرم و پسر گلم  با تمام وجود دوستتان دارم و مردانگیتان را میستایم و به وجودتان افتخار میکنم روزتان مبارک

حیدر کرار همراهتان
 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

هدی مامان مبین
24 اردیبهشت 93 17:59
چه نذر عالی و خوبی...چه حس خوبتری.. و دل بزرگت...دعا کن...ما رو هم یادت باشه.. علی نگهدار گل پسرت
سپیده
پاسخ
انشالله خدا قبول کنه همیشه به یادتم متشکرم خانومی
ساجده
29 اردیبهشت 93 17:40
نذرتون قبول برا ماهم دعا کردید خاله جون
سپیده
پاسخ
فدات بشم خانومی انشالله همه به ارزوهاشون برسن
مریم
4 خرداد 93 15:51
سلام نذرتون قبول . خیلی کار پسندیده ای میکنی . موفق باشی التماس دعا (مامان مارال جون)
سپیده
پاسخ
خیلی متشکرم عزیزم محتاجم به دعا