امیربهادرامیربهادر، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

روزگار من و بهادر

39 ماهگی

1393/5/6 15:44
نویسنده : سپیده
695 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه پسر گلم 39 ماهگیت مبارک

حالا کمی باهات درد دل کنم ماه رمضون هم روز اخرشه من عاشق این ماه هستم ادم با عبادت هایی که انجام میده کلی احساس سبکی میکنه ولی شرمنده روزه گرفتن انرژیمو حسابی میگرفت و نمیشد با تو به خوبی بازی کنم ولی خیلی سعی خودمو میکردم که به تو ضربه ای وارد نشه انشالله  این ماه جبران میکنم

اخه اینقدر سختم شده بود که مهد هم نشد ببرمت ببخشید

مادر که میشی دیگه تمام رفتارات فرق میکنه و یک جور دیگه به زندگی نگاه میکنی حتی این حس در صورتت هم خودش رو نشون میده چون قیافتم عوض میشه

تازه مادر که میشی دعاهاتم عوض میشه امسال کل ماه رمضون برای عاقبت بخیریت دعا کردم و برای دل تمام مادرهایی که منتظر شفای جگر گوشه شونن دعا کردم و اشک ریختم انشالله دل همشون شاد بشه .

 

بهادر یادت نره ها من هنوز منتظر شعر خوندنتم .......

یک نگاه به دلم بکن پسر خنده روی من تلاش کن برای من حرف بزن

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

هدی مامان مبین
8 مرداد 93 3:29
بهادر...حرف میزنه...زود زود صبر کن مامان سپیده... ان الله مع الصابرین... خدا اجرت رو میده.. داره نگاهتون میکنه....بهادر خیلی ماهی فرشته.
سپیده
پاسخ
هدی جان من به اینکه خداوند با صابرین هست شکی ندارم برای همین انتظار برایم شیرین شده مرسی گلم ببوس مبین عزیزمو
ساجده
18 مرداد 93 19:32
عزیزم مبارکه به همین زودی ها برات شعر میخونه مامانی گل
سپیده
پاسخ
مرسی عزیزم انشالله
ابجی سجا
15 شهریور 93 15:51
تنها چیزی که از فردا میدانم این است که خدا قبل از خورشید بیدار است از او میخواهم که قبل از همه در کنار تو باشد و راه را برایت هموار کند !