اولین برف سال 92
بالاخره برف همه شهر را سفید پوش کرد همه دلها رو شاد کرد و همه لب ها رو خندان
بالاخره پسر دو سال و هشت ماهه من برف را دید و با دستانش ان را حس کرد و کلی ذوق کرد
با هم برف بازی کردیم ویک ادم برفی کوچک درست کردیم البته چون هوا خیلی سرد بود در خانه ادم برفی درست کردیم
این عکس وقتی صبح زود بلند شدم گرفتم همه جا سفید سفید زیبا زیبا مثل دل تو
هر جا گشتم مانند شیرینی لبخند تو نیافتم میدونی لبخندت با دل من چه میکنه ؟؟؟؟
خداوندا خودت مواظبش باش
ادامه مطلب...
صبح که از خواب پا شدم برف ها رو که دیدم دیگه خوابم نبرد همش تو فکر این بودم که زودتری تو از خواب بیدار شی با هم بریم برف بازی ببینم عکس العملت چیه برام جالب بود که برف برای تو هم زیبا و دوست داشتنی به نظر امد فقط اینکه دفعه اول که گذاشتمت تو برف سردی برف کمی تو رو ترساند ولی بعد دوست داشتی که بازی کنی
ادم برفیمون دروغ گفته ببین چقدر دماغش دراز شده
ماشالله به پسر مهربان و خنده رویم
در این هوای به این سردی با تو گرمه گرمم با تو برف هم برایم حال دگری داشت تو نفس منی.
خدایا من و پسرم از این رحمتت شاد شدیم وبسیار شکرگزاریم و از تو خواهشمندم بی پناهان رو پناه دهی تا انها هم با دیدین برف دلشان شاد بشه نه اینکه سردی برف دلشان را بلرزاند ...
الهی امین