امیربهادرامیربهادر، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

روزگار من و بهادر

یک روز افتابی

1392/4/29 16:08
نویسنده : سپیده
362 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره یک روز افتابی خوب قسمت شد بریم باغ بابابزرگی و استخر ابی که عمو شهابت برات اورده بود رو افتتاح کنیم

و بهادرم مثل همیشه از اب بازی کلی لذت بردی و بعد از اون از خستگی خوابت برد

لطفا بقیه عکس ها در ادامه مطلب ببنید

 

من فدای پسر عزیزم بشم

بهادرم من با این لبخندهای زیبایت چه کنم  ؟؟؟ فکر دل منم باش قلب

ههههههههه خجالت کشیدنتو کجای دلم جا بدم بهادرررررررررررررررررررررررررررر

واینم بهادر خان من دیگه داره خواب میره خخخخخخخخخخخخ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

الي
29 تیر 92 17:30
واي عزيزم خيلي ناز و معصومه
شكر خدا كه كلمه هم ميگه ديگه.... مامان جونش خوشحال شدم پست قبل رو ديدم
خدا نگهش داره


مرسی الی عزیزم التماس دعا
هدی مامان مبین
30 تیر 92 20:35
جوووونم بهادر...خوب مامانت دلت میاد نخورتت..
خوب اون عکس دومت رو عشق میکنم می بینیم....زنده باشی مرد کوچولوی ناااااازززززز و خوش خنده


مرسی هدی عزیزم ببوس مبین گلم رو واقعا از ته دلم دوستش دارم
صدف
31 تیر 92 12:49
الهی قربونش برم که انقدر بهش خوش گذشته . خاله جون فدای این خنده های قشنگت بشم . جون جون اون خجالت کشیدنت رو قربون .
وووووووووووووووووووووووووووووووووس


مرسی صدف مهربانم ببوس اراد عزیزمو
هاله
7 مرداد 92 23:19
چه کیفی کرده گل پسر
ماشالا چقدر هم آقا شده


مرسی هاله عزیزم
الهه مامان گلسا
15 مرداد 92 19:51
نازتو برم با اون خنده های شیرینت
خنده هات بیسته
بیست


این خنده ها که دل منو حسابی برده
مرسی عزیزم ببوس دختر گلت رو
سوسن(مامان پرنسس باران)
26 مرداد 92 3:01
بهااااااااادر ...خنده های ملیحت صورتت رو معصومتر می کنه خاله...همیشه بخند ، پسرک...خوشحالم که بهت خوش گذشته عزیزم...


مرسی عزیزم