امیربهادرامیربهادر، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

روزگار من و بهادر

29 ماهگی

1392/7/8 16:06
نویسنده : سپیده
244 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزیزم 29 ماهگیت مبارک

امروز به فکر روزی که تو امدی بودم من و تو یک شکل خاص به هم وابسته شدیم من به تو احتیاج دارم و تو به من این به خاطر شرایطی ست که ما داریم

گاهی خنده هست و گاهی گریه ولی میگذرد چه خوب میگذرد

کلاس ها رو همچنان ادامه میدهیم و بسیار راضیم ولی بعضی وقتا که تو کلاس گریه میکنی و با اشک ریختن به من نگاه میکنی که کمکت کنم جگرم اتیش میگیره و نفسم میگیره  همون لحظه از خدا میخواهم هیچ بچه ای مریض نباشه گریه

بهادرم دوست دارم وقتی بزرگ شدی و این مطلب رو خوندی بدونی که عاشقانه دوست دارم و هر کاری کردم به خاطر خودت بوده

منو ببخش مرد کوچکم امیدوارم دلت شاد و لبت خندان و اینده ات زیبا و روشن قلب

فرشته زیبا و معصومم دوست دارم و برایت بهترین ها رو ارزومندم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سوسن(مامان پرنسس باران)
18 مهر 92 8:54
29 ماهگیت مبارک ، عشق کوچولو... بی شک بهادر که بزرگ شد قدر زحماتی رو که براش کشیدی خواهد دانست...نگران نباش عزیزم.


عزیزمی انشالله
صدف
23 مهر 92 23:10
آمیــــــــــــــــــــــــن برای دعای پرمهرت
بیست و نه ماهگیت مبـــــــــارک گل پسر
سپیده عزیزم مطمئنم نتیجه تمام زحماتت رو به خوبی میگیری و تمام خستگی ها از تنت بیرون میاد


مرسی عزیزم